آیتالله خامنهای و سردار سلیمانی مهمترین حامیان ملت عراق در مبارزه با تروریسم بودند
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۹۵۷۴۸
جنبش نجباء عراق با اشاره به اینکه حمایتهای جمهوری اسلامی ایران را در شکست داعش فراموش نخواهد کرد، گفت که مؤثرترین راه مقابله با اشغالگری، گزینه نظامی است و راهحل دیگری وجود ندارد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، جنبش مقاومت اسلامی نُجَباء با انتشار بیانیهای بهمناسبت پنجمین سالگرد شکست گروه تروریستی داعش، این پیروزی بزرگ را به شهدا، مجاهدان، مرجعیت و ملت عراق تبریک گفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش کانال تلگرامی نجباء، در این بیانیه با مرور مراحل پروژه ویرانگر موسوم به خلافت داعش که از پشتیبانی مالی هنگفت و حمایت لجستیک خارجی برخوردار بود، آمده است: مردم رنجکشیده ما به یاد دارند که دشمنان چگونه در آن دوره برای دریدن به جان این ملت افتادند.
این جنبش با بیان اینکه ملت عراق فقدان حامی و خیانت برادران را به خاطر سپردند، تصریح کرد: خروش مقاومت اسلامی در قالب نیروهای الحشد الشعبی به تغییر معادله انجامید. فرزندان شریف ملت عراق که داوطلبانه در صفوف بسیج مردمی قیام کردند، نمیتوانند کسانی را که در آن لحظات سخت کنارشان ایستادند فراموش کنند.
نجباء با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ایران و رهبر حکیمش حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (دامظله)، برجستهترین حامی ملت عراق بودند، ادامه داد: فرمانده دلاور لشکر اسلام، شهید حاجقاسم سلیمانی رضواناللهتعالیعلیه را به یاری ما فرستادند. برادران شهید سلیمانی در سپاه پاسداران و مجاهدان صالح از حزبالله لبنان در کنار شهید حاج ابومهدی المهندس که فرمانده میدانی شجاع، شهید جاوید عراق، فرمانده الحشد الشعبی و معمار پیروزیها بود، نیز فراموشنشدنی هستند.
در بخش بعدی بیانیه نُجَباء، ضمن یادآوری سنگاندازیهای رژیمهای متخاصم در مسیر مقابله با تروریسم تکفیری، تصریح شده است: به کوری چشم دشمنان عراق، به برکت حضرت صاحب الامر عجلاللهتعالیفرجهالشریف و خون شهدای صالحمان و جایگاه مراجع عظام دینی و مجاهدان غیور، پیروزی آشکار بهدست آمد، لشکر تاریکی شکست خورد و هرکس پشت سر آنها ایستاد، سیلی مقاومت او را گیج کرد و تمام نقشههای شومش خنثی شد.
بیانیه مذکور با تأکید بر اینکه اکتفا به شکرگزاری برای تداوم این پیروزی کافی نیست، بلکه باید برای حفظ روحیه، وحدت، حسن شهرت، اعتقاد راسخ و تحکیم روابط الحشد با گروههای خیرخواهِ دوست کوشید، خاطر نشان کرد: ما از این فرصت بزرگ برای تجدید موضع خود در نفی اشغالگری استفاده میکنیم و معتقدیم که مؤثرترین راه مقابله با آن، گزینه نظامی است و راهحل دیگری وجود ندارد.
جنبش مقاومت اسلامی نُجَباء در پایان تأکید کرد که با خداوند متعال، حضرت صاحب الامر عجلاللهتعالیفرجهالشریف، مراجع عظام و فرزندان امت اسلامی عهد بسته است که سپری مستحکم، سنگری غیرقابل نفوذ و سربازی همیشه آماده برای دفاع در برابر فتنهها و خطرات باشد و در مسیر اعتلا، عزت، پیشرفت و آبادانی عراق تلاش کند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: جنبش النجبا امام خامنه ای شهید قاسم سلیمانی شهید ابومهدی المهندس شهدای مقاومت داعش عراق مبارزه با داعش ملت عراق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۹۵۷۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای علاقه زیاد سردار سلیمانی به نوه اش، عسل /زینب گفت ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید میکنه!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بنابر آنچه که فارس روایت کرده است، علاقه حاج قاسم به نوهها باعث شده بود که کسی جرئت نداشته باشد در خانه حاجی چیزی به آنها بگوید. گاهی که بچهها حسابی شلوغ میکردند و زینب دعوایشان میکرد، میگفتند: «میریم به بابا حاجی میگیما!» زینب هاج و واج به بقیه نگاه میکرد و میگفت: «ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید میکنه.» یک بار که در حسینیه امام خمینی(ره) بیت رهبری مراسم روضه بود، آنها هم خانوادگی دعوت شدند. بچهها کوچک بودند. ۵ـ۴ سالشان بیشتر نبود.
هر قدر عروس حاجی اصرار کرد که «بذارین من نیام. میترسم این بچهها خراب کاری کنن زشت بشه!» حاجی قبول نکرد. میگفت: «چه خراب کاریای؟ خب بچه برای همین کارهاست دیگه. باید بذاری بچه بازیش رو بکنه.» با اصرارهای حاجی، همگی با هم رفتند. روضه که تمام شد و شام آوردند، شیطنت بچهها گل کرد. قورمه سبزی را با دست برداشته بودند و راه میرفتند و همه جا میریختند. دیگر کسی حریف آنها نمیشد.
زینب به خانمی که انتظامات آنجا بود، گفت: «لطفاً بچهها رو دعوا کنین بگین بشینن.» خانم به مانیتور که تصویر حاج قاسم را کنار حضرت آقا نشان میداد، نگاهی انداخت و گفت: «آخه زینب خانوم! من جرئت نمیکنم دعواشون کنم.» زینب گفت: «خب خودم دارم میگم بهتون دعواشون کن، بلکه آروم بگیرن.» با اصرارهای زینب خانم، انتظامات به سمت عسل که نوه محبوب حاجی بود، رفت و گفت: «اگه اذیت کنی، دعوات میکنمها!» عسل این را که شنید، یکی از ابروهایش را که بین خانواده معروف بود به ابروی سلیمانی، بالا داد و گفت: «اون آقایی که توی تلویزیون داره نشون میده، بابا حاجی منه. میگم دعوات کنهها!»زینب خشکش زد. با تعجب به زن داداشش نگاه کرد. هر دو از این حرف عسل هم خندهشان گرفته بود و هم متعجب شده بودند.
خانم که سعی میکرد جلوی خندهاش را بگیرد گفت: «تو رو خدا من رو با حاج قاسم در نندازین.»
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901128